آیا ترس از ابتلا به کرونا باعث ظاهر شدن علائم آن میشود؟
این روزها که بیماری کرونا شیوع پیدا کرده، دو اتفاق در حال رخ دادن است. یکی افرادی که به این بیماری مبتلا میشوند و دومی، مربوط به کسانی است که دائما فکر میکنند علائم بیماری را دارند.
اما آیا ترس از بیماری باعث ظاهر شدن علائم آن میشود ؟
بله، گاهی ترس از بیماری به قدری شدید است که علائم آن بیماری، در فرد سالم هم دیدهمیشود. اما در بیشتر مواقع این یک تجربه موقت است.
باید بدانید: این مساله کاملا طبیعی است که در مواقع پراسترس دچار چنین توهمی شویم. ولی اگر این ترس و استرس از حد نرمال، بیشتر شود. تمام سیستم ایمنی شما را به هم میریزد.
ترس، باعث تحت تاثیر قراردادن عملکردهای طبیعی بدن مانند: ایجاد تپش قلب، تعریق، آبریزش بینی، تورم غدد لنفاوی و یا حتی مشکل در حرکات روده ، اسهال و . میشود.
پس خود ترس زمینهساز بیماریهای گوناگون است. حال نگاهی به اطرافتان بیاندازید. مطمئنا ترس آخرین چیزی است که در این شرایط به آن نیاز دارید.
بهترین کاری که در حال حاضر میتوانید انجام دهید این است که هشدارهای بهداشتی را جدی بگیرید و با کمال آرامش به زندگیتان ادامه دهید.
فراموش نکنید. بیماری اول در ذهن بوجود میآید، سپس در بدن.
هیچ اتفاقی بدون اینکه به آن فکر کردهاید، رخ نمیدهد. پس به افکار منفی، اخبار بد شبکههای اجتماعی که اکثرا دروغ و شایعه است، بیتوجه باشید.
اجازه ندهید فکر منفی، ترس از بیماری، خبرهای بد انرژی شما را تحلیل ببرد. در هر لحظه به خاطر داشته باشید از هر چه بترسی، سرت میاد.
اما چرا از هر چیز که بترسیم، سرمان میآید؟
علتش قانون جذب است.
بدون شک، بیشتر شما با قانون جذب آشنا هستید و یا حداقل یکبار هم که شده نامش را شنیدهاید.
قانون جذب یعنی :
به هر چیزی که فکر کنی، اتفاق میافتد. البته منظور از فکر کردن یعنی با تمام وجود احساس کردن. و یا باور داشتن به اینکه یک اتفاق خاصی حتما میافتد.
از آنجایی که عشق و ترس قویترین احساسات را در انسان بوجود میآورند، پس قدرت بیشتری در جذب اتفاقات دارند.
ببینید، زمانی که از یک بیماری میترسید و یا به آن فکر میکنید، علائمش در بدن شما ظاهر میشود. همین نشاندهنده قدرت فوقالعاده فکرکردن است. حال اگر به این ترس، میدان بیشتری برای خودنمایی دهید، حتما و حتما دچار بیماری میشوید.
میدانم در این شرایط با وجود کلی اخبار بد، خونسرد بودن کمی سخت است. ولی سلامتی و قدرت شما بستگی به همین حس و حال الانتان دارد.
نکات بهداشتی را رعایت کنید. تا حد امکان از خانه خارج نشوید. به خدا توکل کنید و برای همه مردم دنیا طلب خیر و سلامتی کنید تا خیر و سلامتی در زندگی شما جریان پیدا کند.
به هر طریقی از ورود افکار منفی به ذهنتان جلوگیری کنید. مطمئن باشید یکی از سادهترین راهها برای جلوگیری از افکار منفی این است که به اخبار بد گوش ندهید. اصلا خبرهای مربوط به کرونا را جستجو نکنید. کمکم متوجه میشوید با این کار، هم ترستان کمتر شده هم دیگر به بیماری فکر نمیکنید.
همیشه شاد و سلامت باشید.
آیا تا حالا کسی را در شبکههای اجتماعی بلاک کردید؟ ممکن است دلایل مختلفی برای بلاک کردن داشتهباشید ولی گاهی دیگران را بلاک میکنیم، فقط به خاطر اینکه آن شخص را دوست نداریم. با اینکار شاید آن فرد را از زندگی خود پاک کنیم، اما آیا از این احساس تنفر یا دوست نداشتن هم میتوانیم جلوگیری کنیم؟
مطمئنا خیر. احساس دوست نداشتن یک مکانیسم ضروری برای بقاست که قرنهاست انسانها از آن استفاده میکنند. در بیشتر مواقع این احساس به دنبال ترس پدیدار میشود.
وقتی کسی را میبینیم که با ما خیلی فرق دارد، دچار ترس میشویم و همین ترس سبب بوجودامدن احساسات منفی نسبت به شخص مقابل میشود. در این حالت حس ناخوشایندی به ما دست میدهد و با تمام وجود از فردی که حتی به خوبی او را نمیشناسیم، متنفر میشویم.
این احساسات در همین جا متوقف نمیشود. وقتی نسبت به کسی حس منفی داریم، پیامهای کاملا اشتباهی را به مغزمان ارسال میکنیم و مغز، طبق همان اطلاعات اشتباه، ما را وادار به عکسالعمل میکند. در این حالت اگر فرد مورد نظر کار مثبتی هم انجام دهد، اصلا به چشم ما نمیآید. زیرا ما اینگونه مغز خود را آموزش دادیم که روی نکات منفی فرد تمرکز کند. به همین علت است که ما همیشه یک لیست بیپایان از واقعیتهای منفی نسبت به کسانی که دوستشان نداریم، داریم.
در حقیقت، وقتی از کسی متنفریم، ناخودآگاه رفتاری از ما سر میزند که فرد مقابل متوجه این حس ما میشود. پس متقابلا، او هم رفتار خوبی با ما نخواهد داشت. و همین مساله مهر تایید دیگری بر افکار منفی ما میشود. و این چرخه همینطور ادامه خواهد داشت.
به راستی چرا چنین اتفاقی میافتد؟ چرا با اینکه شخص مقابل را نمیشناسیم، از او متنفر میشویم؟
اجازه دهید با یک مثال توضیح دهم:
مدیر شرکتی را در نظر بگیرید که در پی استخدام یک نیروی جوان است.
این مدیر با جوانی فعال، پرانرژی و خلاق آشنا میشود. همه چیزهای خوبی که مدیر در آرزویش بوده و هیچوقت آن را نداشته، در وجود این جوان قرار دارد.
مدیر احساس پوچی میکند. در عالم خیال، خودش را با این جوان مقایسه میکند و نتیجه این مقایسه، اصلا برایش خوشایند نیست. در مقابل این جوان پرشور و باانگیزه، احساس حقارت میکند. پس ناخودآگاه از این فرد متنفر میشود و بدون هیچ دلیل منطقی از استخدام او صرفنظر میکند. دقت کنید در این مثال، جوان هیچ تقصیری ندارد. ولی قربانی افکار منفی مدیر میشود.
پس نتیجه میگیریم: خیلی وقتها، احساسات ما درست نیستند ولی متأسفانه ما بر اساس همین احساسات غلط، رفتار میکنیم و یا تصمیمهای مهم میگیریم.
برای جلوگیری از این اتفاقات ناگوار بهتر است قبل از هر چیزی، خود را بشناسیم. زیرا خیلی از اوقات، تصمیماتی که میگیریم به خاطر ترس، حس حقارت و ناامنی غیرمنطقی و غیرواقعی است.
اینکه بدانیم چه کسی هستیم و چه چیزی میخواهیم، کمک بزرگی برای خودشناسی ما محسوب میشود. از این طریق جلوی خیلی از احساسات منفی خود را میگیریم.
پیروز و شاد باشید.
اینکه مردهای مسن به دخترهای جوان علاقه دارند،چیز جدیدی نیست. مخصوصا در این دوره، که شاهد روابط عجیب و غریب دخترها با پیرمردهای پولدار و معروف هستیم. اما براستی علت تمایل مردهای مسن به دخترهای جوان چیست؟
ممکن است همان جمله معروف و صد درصد اشتباه را به زبان بیاورید: . همه مردها مثل هم هستند و از رابطه با زن، یک چیز را میخواهند.
این جمله اصلا حقیقت ندارد. چیزی که مردها از یک رابطه میخواهند بستگی به سن و سال آنها دارد. نیاز یک مرد در بیست سالگی با چهل سالگی کاملا متفاوت است. و صدالبته دلیل تمایل پیرمردها به دخترهای کمسن نمیتواند صرفا مسائل جنسی باشد.
اجازه دهید یک بررسی اجمالی انجام دهیم در مورد اینکه مردها در سنین مختلف چه رابطهای را میخواهند.
مردها در سنین مختلف دنبال چه رابطهای هستند؟
۲۵_۱۶ سالگی.
سن شانزده تا بیست و پنج سالگی، سن افزایش فعالیت جنسی است. در این سن، مردها یک ثبات عاطفی در روابط را نمیخواهند. آنها بیشتر دنبال ماجراجویی و هیجان هستند. شخصیت آنها کاملا شکل نگرفته. بنابراین در یک لحظه، از شاهزاده عاشق به یک مرد بیادب تبدیل میشوند.
۳۰ _۲۵ سالگی.
از سن بیست و پنج تا سی سالگی، مردها به ازدواج و تشکیل خانواده فکر میکنند. اکثر آقایان در این سن، به دنبال همسری مناسب هستند.
۳۵_۳۰ سالگی.
در این سن مردها تمایل کمتری به نابود شدن زندگی شویی دارند. آنها سعی میکنند از طلاق اجتناب کنند. مگر در شرایطی که ادامه زندگی غیرقابلتحمل شود.
۴۰_۳۵سالگی.
سن سیوپنج تا چهل سالگی زمانی است که مردها میخواهند مورد تحسین واقع شوند. از نظر ظاهر، موفقیتهای شغلی و دستاوردهایی که در زندگی بدست آوردهاند. در واقع یک جورایی تمایل دارند جوانی خود را طولانیتر کنند.
۵۵_۴۵ سالگی.
این سن، سن گذر از جوانی و کمشدن میل جنسی در برخی از آقایان است. در این بازه زمانی، مردها کمتر به دنبال رابطه عاشقانه در خارج از منزل هستند.
بعد از ۵۵ سالگی.
مردها در این سن، ممکن است احساسیترین و عاشقانهترین لحظات زندگی خود را تجربه کنند. در این سن، آرزو دارند که از یک زن مراقبت کنند و یک شنونده خوب کنار خود داشتهباشند. آنها نی را دوست دارند که به شوخیهای آنها بخندد و در مقابل، خود هم شوخطبع باشد.
اما حال به این سوال میرسیم چرا پیرمردها خواهان رابطه با دخترهای جواناند؟
زیرا دخترهای جوان در نظر آنها سرشار از شور زندگیاند. آنها پر از انرژی و قدرت هستند. یک مرد مسن از اشتیاق و جوانی شریک زندگی خود لذت میبرد. و تحت تاثیر رفتار پرشور دختر همراهش، احساس جوانی میکند و همچون یک کودک بازیگوش دست به کارهای خطرناک و دیوانهکننده میزند.
پیرمردی که با دختر جوانی وارد رابطه میشود، میداند باید از نظر جسمی، ظاهری، لباس و همه چیز در سطح بالایی باشد. پس بیشتر به ظاهرش میرسد.
رابطه با دختر جوان دنیای جدیدی برای مردان مسن است. به بیان دقیقتر ، دنیایی است که آنها فراموش کردهاند .
از طرفی جوانها تمایل دارند به افراد پیر احترام بگذارند و این همان چیزی است که پیرمردها میخواهند.
موفق باشید.
عزیزان، بانوان ایرانی، مادران ایرانی❤️
جا داره در کنار تشکر از کادر پزشکی و پرستاران عزیز،
تشکر ویژه ای از بانوان جان برکف داخل خانه بکنیم
که درحالیکه عیدنوروز رو دوست دارن استراحت کنن و خوش بگذرونن،
دربست درخدمت آ شپزخانه و سرویس دهی و خدمات، از قبیل شستشوی لباسها و نظافت و ضدعفونی کردن همه جا از میوه و خرید بگیر تا ضدعفونی لوازم منزل و کف و روی تموم سطوح هستن
و علاوه بر این باید دیوانگیها و خل بازیهای کل أعضاء خانه را تحمل و مدیریت کنن.
این فرشتگان هم اجر شهدا را دارن
این متن تقدیم شما فرشتگان زمینی
درباره این سایت